وکیل متخصص ارث در تهران
وکیل ارث در تهران
گروه وکلای راه امید با تخصصی کردن پرونده ها گامی مهم جهت موفقیت در پرونده برداشته است از امور تخصصی در این گروه وکلا دپارتمان ارث و تقسیم ترکه میباشد که شامل تیمی از وکلای حقوقی در این رابطه بوده است
ارث از حقوق مالی و اقتصادی است که زن در مواقعی از مرد کمتر یا حتی نصف بهرهمند میشود و شاید این امر دلیلی جز این که مدیریت و خرج و مخارج زندگی برعهده مرد بوده و جایی برای پس انداز شخصی باقی نمیماند، نداشته باشد، البته همیشه این گونه نیست؛ در جایی نیز ممکن است زن به طور مساوی با مرد ارث برده یا حتی در مقاطعی صاحب ارث بیشتری از مرد شود. در این نوشتار به بحث ارث پرداخته و این که آگاهی کافی نسبت به قوانین و مقررات، چه بسا که نصیب بیشتری را شامل حال زنان کرده که همان حق واقعی آنان است.
مشاوره حضوری رایگان و یا مشاوره تلفنی با وکیل ارث در تهران
تنها کافیست فرم ذیل را پر کنید ظرف حداکثر نیم ساعت باشما تماس گرفته میشود و نزدیک ترین وکیل به شما معرفی میگردد .
* سهم ارث زن پس از فوت شوهر
ماده ۸۶۱ قانون مدنی موجبات ارث بردن از متوفی را دو امر بیان کرده است که نسبت و سبب است. زن پس از آن که به عقد دائم مرد درآمد سببیت آن که همان زوجیت است حاصل میشود، البته ماده ۸۶۴ بیان میدارد که «از جمله اشخاصی که به موجب سبب ارث میبرند هر یک از زوجین است که هنگام فوت دیگری زنده باشد.»
قسمت دوم، شرط زنده بودن زن را هنگام فوت همسر بیان میدارد که اگر چنین نباشد هیچ ارثی از بابت سهم زن به فرزندان و بستگان وی از مال شوهر تعلق نمیگیرد.
شرط عمومی بعدی برای ارث بردن زن که برای دیگر وراث باید رعایت شود ماده ۹۴۱ قانون مدنی است که اعلام میدارد: «زن نباید ممنوع از ارث باشد.» ماده ۸۸۰ قانون مدنی قتل را از موانع ارث دانسته است، یعنی اگر زن، شوهر را که مورث آن است عمدا بکشد از ارث او ممنوع میشود.
دیگر محرومیت آن است که در ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی آمده که کافر شدن زن (همسر مسلمان) پیش از مرگ شوهر مسلمان خود است.
در مقدار سهم ارث زن از اموال همسرش ماده ۹۱۳ قانون مدنی میگوید: «هر یک از زوجین که زنده باشند فرض خود را میبرد و این فرض عبارت است نصف ترکه برای زوج و ربع آن برای زوجه در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد نداشته باشد. و از ربع ترکه برای زوج و ثمن آن برای زوجه، در صورتی که میت اولاد یا اولاد اولاد داشته باشد. مابقی ترکه بر طبق مقررات بین سایر وراث تقسیم میشود.پس میتوان گفت که اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی از زن قبلی نداشته باشد و همین طور نوه (اولاد اولاد) نیز نداشته باشد، زن از اموال مرد یک چهارم ارث میبرد ولی اگر این شرط محقق نشود و مرد در هنگام مرگ فرزندی داشته باشد، زن یک هشتم از اموال مرد ارث میبرد.
* زن چه اموالی را به ارث میبرد؟
دانستیم که زن به عنوان همسر متوفی مستحق یک چهارم یا یک هشتم از اموال مرد است.حال این که چه مالی را میتواند به ارث ببرد بسیار مهم است، زیرا که در مقدار سهم زن موثر است. در گذشته یعنی قبل از بهمن ۸۷ ماده ۹۴۶ قانون مدنی چنین بیان میکرد که زوجه فقط از اموال منقوله (از هر قبیل که باشد) و دوم از ابنیه و اشجار ارث میبرد، یعنی در این ماده هیچ حقی از اموال غیرمنقول که همان زمین (به طورمعمول) است برای زن فرض نشده بود و به قول معروف فقط از هوایی یک چهارم یا یک هشتم ارث میبرد. اما این رأی پس از ۷۰ سال در مجلس هشتم تغییر کرد و بدین صورت شد که زوجه در صورت فرزنددار بودن زوج، یک هشتم از عین اموال منقول و یک هشتم از قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه و اعیان، ارث میبرد. در صورتی که زوج هیچ فرزندی نداشته باشد سهم زن یک چهارم از همه اموال است. در اینجا قیمت اموال غیرمنقول اعم از عرصه (که در قبل نیز همین طور بوده) و نیز اعیان (که زمین است و قبلا چنین نبود) به این ماده افزوده شد.
پس باید بعد از مرگ شوهر علاوه بر اموال منقول که تقسیم میشود، اموال غیرمنقول قیمت گذاری شده و یک چهارم یا یک هشتم از این قیمت به زن داده شود.
نکته: اگر شوهر در زمان فوت هیچ فرزندی چه از این زن و چه در صورت ازدواج قبلی نداشته باشد و همین طور نوه نیز نداشته باشد، زن از اموال مردیک چهارم ارث میبرد.در مواقعی امکان دارد که ورثه دیگر متوفی از
قیمت گذاری مال غیرمنقول امتناع بکنند، ماده ۹۴۸ قانون مدنی این امکان را به زن داده است که حق خود را از عین اموال استیفا کند، پس وی میتواند در مرحله اول، ورثه را از طریق دادگاه اجبار به قیمت گذاری و دریافت سهم خود کرده؛ در غیر این صورت و ادامه امتناع ورثه، براساس رویه قضایی موجود، زن میتواند سهم مشاع خود را از عین یعنی خود زمین و خانه تملک کند.
* ازدواج موقت بدون هیچ ارثی
همانطور که بیان شد شرط اصلی برای ارث بردن زن از همسرش وجود زوجیت دائمی بین آنها است. از مفهوم ماده ۹۴۰ قانون مدنی که قید زوجیت دائمی را ذکر کرده میتوان چنین فهمید که در نکاح منقطه (متعه) هیچ ارثی برای زن راه ندارد؛ حتی زن مثل مورد نفقه که میتوانست آن را در عقد شرط کند، دیگر نمیتواند شرط توارث را در نکاح منقطع (موقت) بگنجاند و اگر چنین شود شرط باطل است.
* ارث بردن زن حتی در طلاق
اگر شوهر، زن خود را به صورت رجعی (طلاقی که به طور معمول انجام مییابد) مطلقه کرده و در زمان عده فوت کند، زن از اموال شوهر ارث میبرد ولی اگر فوت شوهر بعد از انقضای مدت عده بوده یا طلاق بائن باشد یعنی طلاقی که قبل از نزدیکی بوده یا طلاق زن یائسه، طلاق خلع و مبارات (مهرم حلال…. جونم آزاد) یا همان سه طلاقه باشد، دیگر زن از مرد در صورت فوت هیچ ارثی نمیبرد. ماده ۹۴۳ قانون مدنی این امر را ابراز داشته است.
البته در ماده ۹۴۴ همین قانون آمده که اگر شوهر در حال این که به مرضی مبتلا است زن را طلاق دهد و در ظرف یک سال از تاریخ طلاق به علت همان مریضی بمیرد، زن از او ارث میبرد حتی اگر طلاق به صورت بائن باشد به شرط آن که زن در طول این یک سال شوهر نکرده باشد.
* ارث مرد چند زنه…؟
همان طور که میدانیم قانون به مرد این اجازه را داده است که تا چهارزن را به عقد دائم خود درآورد؛ پس هر یک از این چهار زن در صورت وجود، از اموال شوهر ارث میبرند زیرا که عقد آنان دائمی و قانونی بوده است.
* ارث بری فرزندان
به طور کلی براساس قانون باید رابطه ورثه با متوفی که در این مورد فرزندان هستند به صورت پدری یا مادری یا پدر و مادری باشد. هر فرزندی که رابطه نسبی با میت داشته باشد، از او ارث میبرد، مثلا اگر شوهر فوت کند عملا چیزی به فرزند زن که از مرد دیگر است نمیرسد یا برعکس٫
اگر مرد همسر دومی اختیار کند، همسر دوم برای فرزندان فقط زن پدر آنها بوده و در صورت فوتش فقط فرزندان خود او و شوهرش به واسطه سببیتی که دارد، به مقدار یک چهارم ارث میبرد. همچنین در صورت به نام کردن اموال به اسم زن، اگر مرد در قید حیات باشد، عملی است قانونی حتی اگر تمام اموال باشد و بعد از مرگ وی کسی نمیتواند اعتراضی به مالکیت زن بکند.ولی اگر مرد پس از مرگ و در وصیت نامه خود، وصیت کند که خانهای از آن زن شود موضوع متفاوت است.
قانون براساس ماده ۸۴۳ به موصی (وصیتکننده) اجازه داده است که فقط تا ثلث اموال را وصیت کند و اگر وصیت بیش از این مقدار باشد ورثه باید اجازه دهند در غیر این صورت از مورد وصیت تا مقدار ثلث حذف میشود.پس اگر در خانهای که از سوی شوهر متوفی برای زن وصیت شده از لحاظ قیمتی بیش از یک سوم ترکه متوفی نباشد، وصیت صحیح است در غیر این صورت در مورد زیاده از ثلث باید ورثه متوفی اجازه دهند.
جهت مشاوره حضوری یا تلفنی با بهترین وکیل تهران اینجا کلیک کنید
با این که نحوه تقسیم ارث در قانون روشن است برخی ورثه برای تصاحب اموال به نفع خود تلاش میکنند. در برخی خانوادهها نیز برادران سعی در حذف خواهران از پروسه تقسیم ارث دارند و در بیشتر موارد موفق هم میشوند. اگر دختری چنین وضعی پیدا کرد بهترین راه برای احقاق حقوقش چیست؟
موفقیت احتمالی برادران یا هر وارثی در تصرف بظاهر قانونی اموال متوفی فقط منحصربه ارث نیست و در هر مورد که امکان تهیه و جعل سند حتی سند عادی علیه شخص یا اشخاصی وجود داشته باشد، میتواند مصداق پیدا کند.
اما در موضوع ارث، دختر یا هر ورثهای که حقوقش (سهمالارث وی) در معرض تضییع قرار گرفته است باید در مرحله اول وارثبودن خود و ثبت وجود ترکه یعنی اموال (ولو با اسناد عادی) برای مورث (متوفی) را اثبات کند، یعنی باید ثابت کند او وارث متوفی است و متوفی هم اموالی داشته است.
در گام دوم او باید مدارک محکمه پسند یا شهودی دال بر جعلی و غیرواقعیبودن اسناد و مدارک وارث یا وارثین جاعل را به دادگاه صالحه (که در این مورد خاص، دادسرای محل اقامت جاعل یا جاعلان یا محل وقوع جرم است) با طرح دعوی کیفری ارائه کند. در مورد دعاوی حقوقی نیز ابطال اسناد مالکیت وراث جاعل را در رابطه با اموال غیرمنقول، از دادگاه محل وقوع اموال و در رابطه با اموال غیرمنقول از دادگاه محل اقامت خوانده یا خواندگان مطالبه کند.
این وضع در مورد برخی مادران هم صدق میکند، یعنی فرزندان با این که میدانند مادر در خانه پدری حق و حقوقی دارد و از بابت مهریه طلبکار است، سهم او را نادیده میگیرند. این گروه از زنان برای احقاق حقشان باید چه کار کنند؟
در مورد این افراد هم وضع به همین شکل است. در واقع مادر (زن متوفی) نیز مثل هر وارث دیگری که حقوقش (سهمالارث وی) مورد تضییع قرار گرفته است باید وجود اموال هنگام فوت متوفی و جعلی یا غیرواقعی بودن هرگونه انتقال به نام غیر را اثبات کند و سپس از محل ترکه یا اموال متوفی، سهمالارث و مهریه خویش را از همه وراث با طرح دعوی حقوقی، از دادگاه ذیصلاح مطالبه کند.
اگر برخی ورثه با همکاری یکدیگر موفق به محرومکردن ورثه دیگر از ارث شدند آیا ورثهای که از ارث محروم مانده است بعد از تقسیم ارث از سوی آنها میتواند این موضوع را از مراجع قانونی پیگیری کند؟ او باید به کجا مراجعه و چه دادخواستی مطرح کند؟
از لحاظ قانونی هیچ یک از وراث و حتی مورث (کسی از او به دیگران ارث میرسد) نیز حق محروم کردن، وراث یا وارثین دیگر را ندارند که در صورت تحقق عملی آن (که یا از طریق تأمین اسناد مجعول اعم از رسمی و عادی صورت میگیرد یا از طریق تقسیم غلط ارث که آن هم طبق ماده ۶۰۱ قانون مدنی باطل محسوب میشود) مدعی (شخص متضرر از ارث یا تقسیم آن) باید به دادگاه صلاحیتدار مراجعه کرده و دادخواست ابطال به طرفیت جاعل یا جاعلان و در تقسیم غلط ارث، به طرفیت همه وراث را به مرجع قضایی ارائه کند.
در برخی موارد دیده میشود مادر خانواده پس از فوت شوهرش یا بقیه وراث بعد از مرگ پدر حاضر به تخلیه خانه برای تقسیم ارث نمیشوند. آیا آنها چنین حقی دارند و اگر ندارند بقیه وراث باید به چه طریقی آنها را از ادامه این کار بازدارند؟
با استناد به ماده ۸۶۷ قانون مدنی که مالکیت ورثه نسبت به ترکه متوفی پس از ادای حقوق و دیون وی را به رسمیت میشناسد نه تنها مادر بلکه هیچ ورثهای چنین حقی ندارد، اما گاه این تصرف غیرقانونی در خانواده مشاهده میشود که در این صورت تکتک وراث یا همه با همکاری یکدیگر میتوانند با ارائه دادخواست حقوقی به دادگاه محل وقوع ملک، اجبار او به تخلیه و تقسیم ترکه یا فروش آن و حتی اجرتالمثل ایام تصرف غیرقانونی را مطالبه کنند.
گاهی اوقات نیزدر مورد ورثهای که برای تقسیم ارث به دادگاه رفتهاند، دیده شده یک یا چند نفر از وراث در دادگاه حاضر نمیشوند و پروسه تقسیم ارث به علت سنگاندازیهای آنها بلاتکلیف میماند. در این وضع ورثه باید چه کار کند؟
اصولا و طبق ماده ۹۵ قانون آیین دادرسی مدنی، حاضرنشدن خوانده یا خواندگان، مانع تداوم رسیدگی نیست و دادگاه باید جلسه رسیدگی را حتی بدون حضور خوانده یا خواندگان (وراث دیگر) ادامه دهد و با صدور حکم غیابی تکلیف وراث و سهمالارث آنها را مشخص کند. این حقی است که برای وراث در قانون به رسمیت شناختهشده و آنها میتوانند عمل به متن قانون را از دادگاه بخواهند.
اگر در وصیتنامه شخصی تاکید شده باشد که فلان ورثه از ارث محروم است یا ماترک میان همه فرزندان به طور مساوی تقسیم شود آیا این وصیتنامه قابل استناد و اجراست؟
با استناد از مفهوم مخالف ماده ۸۴۳ قانون مدنی که وصیت تا ثلث ترکه را نافذ میداند نظر به این که ارث و بهرهمندشدن از آن با فوت مورث و وجود وارث تحقق پیدا میکند یعنی ارث به محض فوت فرد ایجاد میشود و متوفی قادر به انجام هیچگونه عمل حقوقی نیست پس محروم ماندن برخی وراث از ارث باطل است و محمل اجرا ندارد، مگر در مورد یک سوم ترکه که شخص وصیتکننده میتواند آن را برای برخی ورثه وصیت و وراث دیگر را از آن محروم کند.
پس طبیعی است اگر این یک سوم برای عدهای خاص از ورثه کنار گذاشته شده باشد کسی نمیتواند از اجرای آن جلوگیری کند و بقیه وراث باید دو سوم باقیمانده اموال را میان خود تقسیم کنند. به این ترتیب آن لفظی که گفته میشود فلانی ورثه خود را از ارث محروم میکند و این موضوع را در وصیتنامهاش قید خواهد کرد، قابل استناد نیست و قابلیت اجرا ندارد.
اصلا در موضوع ارث، وصیتنامه چقدر ارزش دارد چون دیده شده حتی وصیتنامهای که به صورت محضری تنظیم شده قدرت اجرایی ندارد و در بیشتر مواقع وراث زیر بار مفاد آن نمیروند؟
طبق شرع و ماده ۸۴۳ قانون مدنی، مفاد وصیتنامه اعم از رسمی و عادی تا سقف یک سوم ترکه بدون اجازه وراث معتبر است و کسی حق نادیده گرفتن آن را ندارد.
اگر یکی از فرزندان در زمان حیات پدر یا مادر به آنها کمک مالی کرده باشد و آن پول مثلا صرف خرید خانه، ماشین یا باغ شده باشد بعد از مرگ آنها این مبلغ چطور محاسبه و به شخص بازگردانده میشود؟ آیا وراث میتوانند از پرداخت این مبالغ به شخص مورد نظر خودداری کنند؟
فرزند یا فرزندان میتوانند بقیه طلبکاران متوفی، با استناد به اصل عدم تبراع و ماده ۳۳۶ قانون مدنی، با فهرستکردن هرگونه مساعدت مالی به والدین خود و با ارائه دادخواست حقوقی به طرفیت وراث دیگر در محل اقامت آنها و بر اساس آخرین شاخص روز تادیه (به نرخ روز)، حقوق خود را مطالبه کنند.
حالا اگر شخصی فوت کند و فرزندی نداشته باشد اموالش به چه طریق میان طبقات ارث تقسیم میشود؟
از آنجا که طبقات ارث، طبق ماده ۸۶۲ قانون مدنی، سه طبقه است در صورت نبود هر طبقه، ارث به طبقه بعد میرسد. طبق قانون، طبقات ارث عبارتند از طبقه اول: پدر و مادر و اولاد و فرزندان فرزندان، طبقه دوم: اجداد و برادر و خواهر و طبقه سوم: عموها و عمهها و خالهها و داییها و فرزندان آنها.
بدیهی است در صورت نبود طبقه اول، نوبت به طبقه دوم و بعد از آن به طبقه سوم میرسد و اگر هیچ یک از این طبقات وجود نداشته باشد طبق ماده ۸۶۶ قانون مدنی، اموال بدون وارث به نفع دولت ضبط میشود.
مشاوره حضوری رایگان و یا مشاوره تلفنی با وکیل ارث در تهران
تنها کافیست فرم ذیل را پر کنید ظرف حداکثر نیم ساعت باشما تماس گرفته میشود و نزدیک ترین وکیل به شما معرفی میگردد .
مالیات بر ارث یکی از موضوعاتی است که ورثه همواره از آن بیم دارد. بگویید چرا دولت چنین مالیاتی را پیشبینی کرده و مبنای محاسبه آن چیست؟
اصولا مالیات بر درآمد و اموال و حقوق مالی اشخاص تعلق میگیرد و از آنجا که سهمالارث نیز یک نوع مال یا حقوق مالی وراث محسوب میشود طبق قانون مالیاتهای مستقیم، بر اساس تعرفههای مشخص که تا میزان خاصی نیز معاف از مالیات است مشمول مالیات میشود. میزان این مالیات طبق مواد ۱۹ و ۲۰ این قانون از ۹ تا ۷۰ درصد محاسبه میشود که میزان آن در طبقات سه گانه ارث، متغیر و متفاوت است.
البته میزان این مالیات چون برمبنای ارزش منطقهای محاسبه میشود و معافیتهای مالیاتی نیز در آن اعمال میشود، مبلغ آن قابل توجه نیست. در حالی که این مالیات فقط برای اموال دارای سند که سابقه ثبتی دارند، اعمال میشود به طوری که اسناد غیررسمی و اموال منقول و هر گونه مالی که سابقه ثبتی نداشته و نقل و انتقال رسمی نیز درباره آن صورت نمیگیرد، مشمول مالیات نمیشود.