مهریه زن نازا

 موسسه حقوقی بین المللی بهروش راه امید با داشتن وکلای متخصص در موضوعات مختلف و با تخصصی کردن پرونده های حقوقی ،کیفری و خوانده سعی در هر چه بهتر و سریع تر انجام دادن کار حقوقی شما عزیزان را دارد.

شما می توانید با تماس با کارشناسان حقوقی موسسه،  مشاوره ای تلفنی و یا با اخذ نوبت مشاوره حضوری داشته باشید

آدرس:

قاسم اباد – بلوار شاهد -شاهد ۳۳ – برج ایلما – طبقه چهارم – واحد ۴۰۱

موسسه حقوقی بین المللی راه امید

حسن ما در تخصصی بودن ماست

با ارجاع هر پرونده پس از بررسی اولیه از میان وکلای خبره به وکیل متخصص در آن امور ارجاع میگردد .

با سلام ، بنده ۳ سال است که ازدواج کرده ام و متاسفانه به دلیل مشکل همسرم تاکنون صاحب فرزند نشده ام ،

در صورت اقدام به طلاق آیا بایدمهریه ای هم پرداخت کنم ؟

با سلام ، به طور کلی زن بعد از اولین ارتباط زناشویی ، میتواند تمام مهریه خود را در هر شرایطی مطالبه کند .

خواه زن دچار معلولیت شود و یا مانند سوال شما نازا باشد و…: شوهر موظف به پرداخت مهریه می باشد .

همه مراجع: نازایى عیب محسوب نمى شود و زن حق دریافت تمام مهریه را دارد

گویند روزی زنی زیبا و پاک سرشت به نزد حضرت موسی علیه‌السلام، کلیم‌الله، آمد و به او گفت:

(( ای پیامبر خدا، برای من دعا کن و از خداوند بخواه که به من فرزندی صالح عطا کند تا قلبم را شاد کند)) .

حضرت موسی علیه‌السلام دعا کرد که خداوند به او فرزندی عطا کند. پس ندا آمد:

(( ای موسی، من او را عقیم و نازا آفریدم )) .

حضرت موسی علیه‌السلام به زن گفت: (( پروردگار می‌فرمایند که تو را نازا آفریده است )) .

پس زن رفت و بعد از یک سال بازگشت و گفت:

(( ای نبی خدا، برای من نزد پروردگار دعا کن تا به من فرزندی صالح عطا کند)) .

مشاوره تلفنی و معرفی وکیل متخصص مهریه اینجا کلیک کنید

بار دیگر حضرت موسی دعا کرد که خداوند به او فرزندی ببخشد. دوباره ندا آمد:

(( من او را عقیم و نازا بیافریدم )) .

موسی به زن گفت: ((خداوند عزوجل می‌فرماید تو را نازا بیافریده)) .

بعد از یک سال، حضرت موسی همان زن را دید در حالی که فرزندی در آغوش داشت.

از زن پرسید: (( این نوزاد کیست؟))

زن جواب داد: (( فرزند من است ))

پس موسی علیه السلام با خداوند صحبت کرد و گفت:

«بارالها، چگونه این زن فرزندی دارد در حالی که تو او را عقیم و نازا آفریدی؟!

پس خداوند عزوجل فرمود: «ای موسی هر بار که گفتم «عقیم»، او مرا «رحیم» می‌خواند .

. پس رحمتم بر قدر و سرنوشت پیشی گرفت.