تلفن وکیل مطالبه مهریه در مشهد
تلفن وکیل مطالبه مهریه در مشهد
آدرس:مشهد -قاسم آباد – بلوار شاهد – شاهد ۳۳ – برج ایلما -طبقه چهارم – واحد ۴۰۱
ماهیت حقوقی مهریه
مقدمه
یکی از حقوق مالی زن در عقد نکاح در نظام حقوقی اسلام مهریه یا مهر می باشد. مهر از اختصاصات حقوقی اسلام است که در صورت تعیین مهریه به محض انشاء عقد زن مالک آن می شود و می تواند هرگونه تصرف مالکانه در آن بنماید و مرد نیز ملزم به پرداخت آن به همسرش می شود. مهریه از ارکان نکاح دائم محسوب نمی شود و عدم تعیین آن نیز خللی به صحت عقد وارد نمی کند و زن در این مورد درصورت وقوع نزدیکی مستحق مهرالمثل خواهد شد.
ولی در صورت تعیین مهرالمسمی، مهریه بعنوان یک قرارداد مالی لازم الرعایه و رعایت شرایط آن لازم و ضروری است این حقوق مالی دارای ضمانت اجرایی می باشد و در صورت مطالبه زن و امتناع شوهر از پرداخت آن زن می تواند با مراجعه به دادگاه و طرق قانونی حق خود را دریافت نماید.
مشاوره حضوری رایگان و یا مشاوره تلفنی با وکیل مطالبه مهریه در مشهد
تنها کافیست فرم ذیل را پر کنید ظرف حداکثر نیم ساعت باشما تماس گرفته میشود و نزدیک ترین وکیل به شما معرفی میگردد .
معنای لغوی مهریه
دانشمندان علم لغت برای واژه مهر که ظاهراً رایج ترین اصطلاح برای این حق مالی است معناهایی را ذکر کرده اند.
واژه مهر در المنجر اینگونه معنا شده است.
« مهر مهراً المراه» به او عطا کرد یا برای او مهری قرار داد.
« المهر مهور مهوره» صداق و آن چیزی است که قرار می دهند برای زن مالی را که شرعاً از آن سود ببرد. واژه های الصداق، الصداقه، حله ، الاجر ، الفریضه ، الطول نیز در معرفی این حق مالی زن بکار رفته است.
در قرآن مجید واژه مهر بکارنرفته است و لغات معادل آن ذکر گردیده است.
معنای اصطلاحی مهریه
مهر یا مهریه عبارت از مالی است که به مناسبت عقد نکاح مرد ملزم به دادن آن به زن می باشد. برخی نیز چنین بیان می دارند که :
مهر مقدار مالی است که مرد به هنگام ازدواج به زن می دهد.
در قانون مدنی تعریفی از مهر ارائه نشده ولی ماده ۱۰۷۸ ق.م در مورد مهر چنین می گوید:
« هر چیزی را که مالکیت داشته باشد و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد »
و ماده ۱۰۸۰ ق.م مقرر می دارد:
« تعیین مهر منوط به تراضی طرفین است »
و طبق ماده ۱۰۸۲ ق.م
« به مجرد اینکه زن مالک مهر می شود و می تواند هرنوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید »
بنابراین با توجه به تعاریف ذکر شده و موارد قانونی می توان مهر را اینگونه تعریف کرد:
« مهر عبارت از مقدار مالی است که با توافق زوجین مشخص می شود و به محض وقوع عقد به ملکیت زن در میآید و مرد به صورت نقد یا تعهد به ذمه، ملزم به پرداخت آن می شود. البته باید توجه داشت که اگر مهر عین معین باشد از لحظه عقد به ملکیت زن درمی آید ولی اگر مهر کلی باشد، مالکیت زن مستقر نمی شود مگر اینکه شوهر مصداق را مشخص نماید و به عنوان مثال بگوید این خانه مهر همسرش می باشد در این صورت مالکیت زن از زمان تعیین مصداق استقرار می یابد.»
اهمیت مهریه از نظراسلام
در سنت اسلامی زن نمی تواند از پذیرش مهریه ولو به مقداری ناچیز سرباز زند و نیز این مهریه همچون حق الزحمه مادر، شیربهای زن، مزد خدمات پدر یا مادر نیست که آنها بتوانند آنرا ببخشند و از پذیرش آن خودداری کنند. در اسلام توصیه شده است که شوهر پس از انعقاد پیمان زناشویی متعهد به پرداخت مهر به زن بوده و او حق ندارد از پرداخت آن سرباز زند و یا زن را در فشار گذارد تا او ناگزیر شود بخشی و یا تمام آنچه را که از مرد گرفته به او برگرداند. در سخنی از پیامبر اکرم(ص) آمده است که خداوند ممکن است هر گناهی را ببخشد و از آن در گذرد ولی از مهریه زن نمی گذرد و در روایات دیگر عمل مرد را در فریب زن برای وا داشتن او به بخشیدن مهر و بی توجهی و بی اعتمادی به او، او را مورد جزا و عقوبت الهی قرار می دهد.
چه چیزهایی را می توان مهریه قرار داد؟
همچنانکه ماده ۱۰۷۸ ق.م بیان می دارد:
هر چیزی را که مالیت داشته و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد، بنابراین تعیین مهریه یک توافق مالی بین زوجین است پس چیزی که بعنوان مهریه تعیین می شود باید ارزش مالی داشته باشد به نحوی که عرف آن را دارای ارزش بداند.
بعنوان مثال: یک دانه گندم یا یک قطره آب و چیزهایی از این قبیل دارای ارزش مالی نیست. علاوه بر این مهریه باید قابل تملک نیز باشد بنابراین قراردادن چیزهایی مثل مسکرات که استفاده از آنها شرعاً حرام بوده و مسلمان نمی تواند مالک آنها شود و همچنین قراردادن موقوفات به دلیل غیرقابل نقل و انتقال بودن آن بعنوان مهریه خلاف قانون است.
با توجه به تعاریف موجود ازمال، اموری که به صورت عین، منفعت، حقوق مالی یا اشکال دیگر باشند را می تواند به نفع زن بعهد بگیرد. یااینکه علم، فن یا چیزی را به وی آموزش دهد.
چرا که این امور مستلزم صرف هزینه بوده و به گونه ای جنبه مالی دارد.
برای تعیین مهریه محدودیتی وجود ندارد و میزان آن بسته به توافق طرفین است ولی طبق ماده ۱۰۷۸ قانون مدنی نباید آنقدر کم باشند که ارزش مالی آن از بین برود.
اقسام مهریه
با مطالبه مطالب مربوط به مهریه در قانون مدنی و منابع فقهی درمی یابیم که انواع مختلفی از مهریه می تواند مورد نظر قرار داد.
در فقه و قانون مدنی مهریه بر سه قسم است.
مهر المسمی
مهرالمسمی مقدار مهریه ای است که ضمن عقد نکاح مورد توافق و رضایت عروس و داماد قرار می گیرد و مرسوم است که زن و شوهر در ضمن عقد درباره میزان نوع مهریه به توافق می رسند و می پذیرند که در ازدواجشان مهر قرار داده می شود. اینگونه مهر که در حین انعقاد عقد یا پس از آن به تراضی( رضایت) زن و مرد معین می شود. در اصطلاح حقوق« مهر المسمی» گفته می شود.
بنام این موضوع« مهرالمسمی» اگر عین معین باشد باید در زمان عقد ازدواج موجود باشد. مثلاً مهرالمسمی ممکن است یک خانه یا یک باغ معین باشد و بطورکلی هرچه بتواند به ملکیت انسان درآید می تواند بعنوان مهر قرار گیرد.
چنانچه ماده ۱۰۷۸ ق.م در این باره می گوید:« هرچیزی را که مالکیت داشته باشد و قابل تملک نیز باشد می توان مهر قرار داد.)
شرایط مهرالمسمی
۱-مالیت داشته باشد
مالیت داشتن چیزی عبارت از آن است که در بازار اقتصادی دارای ارزش معاوضه باشد.
مانند: زمین، گندم، و امثال آن.
بنابراین پول نقد، زینت آلات، زمین زراعی، حیوان، کالای تجاری و تمام چیزهایی که دارای ارزش اقتصادی است اگر بعنوان مهر قرار گیرد صحیح است.
۲-قابل تملک باشد
یعنی مورد مهر مالی باشد که زن بتواند آن را مالک شود.
در تحریر الوسیله نیز به این مطلب اشاره شده است:
هر آنچه که مسلمان آن را مالک شود صحیح است آن را مهر قرار دهد خواه عین باشد یا دین یا منفعت عین مملوکی از خانه، یا زمین( مزرعه) یا حیوان باشد و صحیح است که منفعت شخص آزادی مهرقرار داده شود، مانند تعلیم صنعت و مانند آن از هر عمل حلالی.
۳-منفعت عقلایی ومشروع داشته باشد
مورد مهر باید دارای منفعت عقلایی و مشروع باشد اگرچه این دو شرط از شرایط صحت مهر نباشد ولی با استفاده از مواد ۳۴۸ و ۱۰۷۸ ق.م که مالیت داشتن و قابلیت تملیک را از شرایط مهر شمرده اند می توان نتیجه گرفت که هر چیزی که منفعت عقلایی داشته باشد و در شرع اسلام دارای قیمت مالی نباشد قابلیت تملیک را نخواهد داشت بنابراین چیزهایی مانند: مواد مخدر، مشروبات الکلی، آلات لهو، و اشیاء و املاک غصبی که فروش یا استعمال آن از نظر قانونی و شرعی ممنوع شده باشد را نمی توان مهر زن قرار داد.
۴- مهر باید معلوم باشد
ماده ۲۱۶ ق.م می گوید:« مورد معامله باید مبهم نباشد مگر در موارد خاصه که علم اجمالی به آن کافی است.»
ماده فوق در تمام عقود و معاملات جاری می گردد. مهر نیز تابع احکام معاملات است.
ماده ۱۰۷۹ ق.م نیز در این موارد بیان می دارد: مهر باید بین طرفین تا حدی که رفع جهالت آنها بشود معلوم باشد.
معلوم بودن مهر به معلوم بودن مقدار و جنس و وصف است. چنانچه ماده ۳۲۴ ق.م مقرر می دارد:
تعداد و جنس و وصف مبیع باید معلوم باشد….
معلوم شدن مهر برای طرفین در مورد اعیان: خانه و باغ بوسیله مشاهده است.
اما در مورد چیزهایی که معلوم شدن آنها با مشاهده امکان پذیر نیست مانند: گندم، آهن، زمین و امثال آن باید بوسیله وزن یا کیل یا عدد یا ذرع یا مساحت مقدار آن معلوم گردد.
بنابراین نمی توان مقدار نامعلومی از کالا یا کالاهایی مانند فرش که از جهت اندازه، نوع و جنس متفاوت هستند و در نتیجه ارزش مالی مختلف نیز دارند بعنوان مهر قرار داد و اگرهم مهر مجهول بود یا مالیت نداشت طبق ماده ۱۱۰۰ ق.م موجب بطلان نکاح نخواهد شد. بلکه فقط مهر باطل می شود و مانند زمانی است که مهر ذکر نشده باشد و زن در اینصورت مستحق مهرالمثل خواهد بود.
۵-قدرت بر تسلیم
شوهر باید قدرت بر تسلیم مورد مهر داشته باشد در غیر اینصورت زن مهر را بدست نخواهد آورد و درنتیجه مهر صحیح نخواهد بود.
البته در فقه و قانون مدنی در فصل مهر اشاره ای به این شرط نشده است ولی ما می توانیم این شرط را از ماده ۳۸۴ ق.م استفاده کنیم. که چنین بیان می دارد:
« بیع چیزی که خرید و فروش آن قانوناً ممنوع است و یا چیزی که مالیت یا منفعت عقلایی ندارد یا چیزی که مایع قدرت بر تسلیم آن را ندارد باطل است.»
دکتر امامی در این زمینه می نویسد:
«…. منظور نهایی زن از قراردادن مهر در نکاح بدست آوردن آن است بنابراین چنانچه شوهر مالی را بعنوان مهر به زن تملیک نماید که قدرت بر تسلیم آن را به او ندارد تملیک بلااثر خواهد بود.»
مقدار مهرالمسمی
تعیین مهریه با تراضی زوجین باشد و از این حیث در حقوق واحد و میزان مشخص برای مهرالمسمی لحاظ نشده است.
در مورد مقدار مهر در فقه امامیه دو نظر وجود دارد: نظریه اول این است که مهریه از نظر کمی و زیادی محدودیتی ندارد و فقط از جهت کمی آن گفته اند که باید مالیت داشته باشد.
چنانچه در تحریرالوسیله چنین آمده است:
« مهریه از نظر کمی و زیادی به مقدار تقدیر نمی شود( محدودیتی ندارد) بلکه آنچه که زوجین به آن رضایت پیدا می کنند، زیاد باشد یا کم مادامی که به سبب کم بودن از مالیت خارج نشود…..»
برخی دیگر از فقهای امامیه معتقدند که مهریه نباید از پانصد درهم معادل پنجاه دینار تجاوز نماید. این مقدار را اصطلاحاً« مهرالسنه» می نامند
به نظر این گروه چنانچه مهریه بیش از مهرالسنه باشد به همین مبلغ برگشت خواهد نمود. برخی از فقها از جمله امام خمینی تعیین مهرالسنه را صرفاً یک عمل استحبابی تلقی نمود و می فرمایند مستحب است که مهراز جهت زیادی بیشتر از مهرالسنه نباشد.
البته قانون مدنی در ماده ۱۰۸۰ کثرت و قلت مهر را محول به نظر و تراضی زوجین نموده است.
نحوه محاسبه مهر المسمی
قانون الحاقی یک تبصره به ماده ۱۰۸۲ق.م در خصوص مهریه
ماده ۱۰۸۲ ق.م« به مجرد عقد، زن مالک مهر می شود و می تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید»
یک تبصره به شرح ذیل به ماده ۱۰۸۲ ق.م الصاق می گردد.
تبصره: چنانچه مهریه وجه رایج باش متناسب با تغییر شاخص قیمت سالانه زن تأدیه نسبت به سال اجرای عقد که توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تعیین می گردد محاسبه و پرداخت خواهد شد مگر اینکه زوجین در حین اجرای عقد به نحو دیگری تراضی کرده باشند.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه علنی روز یکشنبه مورخ ۲۹/۴/۱۳۷۶ تصویب و در تاریخ ۸/۵/۱۳۷۶ به تأئید شورای نگهبان رسیده است. هیأت وزیران در جلسه مورخ ۱۳/۲/۱۳۷۷ آئین نامه اجرایی قانون یادشده را تصویب نمودند.
مهرالسنه
در فقه امامیه اصطلاحی به نام« مهرالسنه» نیز وجود دارد که مقدار آن از پانصد درهم(معادل پنجاه دینار) تجاوز نمی کند و به علت این که این مبلغ را مهرالسنه می گویند آن است که پیغمبر اکرم(ص) این مقدار را مهر زنان خود قرار داده اند. و برخی نیز گفته اند: مهرالنسبه مهری است که پیامبر(ص) برای دخترش فاطمه(س) تعیین کرده است.
البته مهرالنسبه از اقسام مهر نمی باشد و شاید بتوان گفت مهرالنسبه نوعی مهرالمسمی محسوب می شود ولی سنت پسندیده ای است.
ارزش مالی مهرالنسبه و یافتن عامل مناسب برای آن، با توجه به خصوصیات مکانی، زمانی و اوضاع و احوال اقتصادی همواره متغیر خواهد بود. لذا برخی از فقیهان و حقوقدانان معاصر محاسباتی را در جهت بدست آوردن معادلهای مناسب با عصر و زمان حاضر، ارائه داده اند .
مهرالمثل
هر گاه در نکاح دائم مهر ذکر نشود یا عدم آن در عقد شرط شود یا به دلیلی مهرالمسمی باطل شود. عقد صحیح است و چنانچه نزدیکی نیز واقع شود زن مستحق مهر المثل خواهد بود. محقق حلی در مختصرالنافع ضمن این که در این مورد مستعد را صحیح دانسته یکی دیگر از موارد استحقاق مهرالمثل را شرط عدم مهر ذکر کرده و می نویسد:
« نام بردن مه شرط عقد نیست.» اگر از مهر غفلت کنند یا شرط شود که مهری نباشد عقد صحیح است و در این صورت اگر قبل از وقوع نزدیکی زن را اطلاق دهد باید چیزی به او بدهد و اگر بعد ازوقوع نزدیکی باشد زن مستحق مهرامثل می شود.
اگر شرط شود که نکاح بدون مهر باشد.
این شرط خود بر دو گونه است: گاهی مقصود این است که نکاح بدون مهرالمسمی باشد، نه اینکه هیچگونه مهری در آن وجود نداشته باشد اینگونه بی شرط شک درست کرد و بعد از نزدیکی چنانچه ماده ۱۰۸۷ ق.م مقرر داشته است مهرالمثل به زن تعلق می گیرد، گاهی مقصود این است که زن هیچگونه مهری نداشته باشد این شرط بی شک باطل است.
در ماده ۱۰۸۷ ق.م نیز در مورد مهرالمثل چنین آمده است:
« اگر در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد نکاح صحیح است و طرفین می توانند بعد از عقد مهر را به تراضی معین کنند و اگر قبل از تراضی بر مهر معین بین آنها نزدیکی واقع شود مستحق مهرالمثل خواهد بود.»
نحوه تعیین مهرالمثل
اگر زنی بدون مهرالمسمی با مردی ازواج کند یا عدم آن شرط شود و نزدیکی هم واقع شده باشد، برای زن مهرالمثل است و مهر زن به اندازه مهر زنان اماثل و اقران او می باشد. فقهای ما با استناد به این روایات معتقدند که در تعیین مهرالمثل ویژگیهای اخلاقی و خانوادگی و ارزشهای علمی( میزان تحصیلات) سن و غیر اینها برحسب عرف و عادت و مقتضیات زمان و مکان در نظر گرفته می شود.
چنانچه برخی از فقها می نویسد:
«…. مما نحکم بمهر المثل ملاحظه المراء و صفاتها من السن و البکاره و النجابه و العفه و العقل و الادب و الشرف و الجمال و الکمال و اضدادها، بل بلاحظ کل ماله دخل العرف و العاده فی ارتفاع المهر و نقصانه….»
« …. از آنچه که ما به مهرالمثل حکم می کنیم، ملاحظه حال زن و صفات او از سن، بکارت، نجابت، و عفت و عقل و ادب و شرف و جمال و کمال و … است بلکه هرچه که عرفاً و عادتاً در بالابردن و نقصان مؤثر است، ملاحظه شود.»
موارد تعلق مهرالمثل
برطبق قانون مدنی زن در موارد زیر مستحق مهرالمثل می شود:
۱- در صورتی که در نکاح دائم مهر ذکر نشده یا عدم مهر شرط شده باشد، پس از وقوع نزدیکی زن مستحق مهرالمثل خواهد بود.
( ماده ۱۰۸۷ ق.م)
در صورتی که تراضی طرفین درباره مهرالمسمی به جهتی باطل باشد مانند، موردی که مهرالمسمی مجهول باشد یا مالیت نداشته باشد که در مورد اخیر، مستحق مثل یا قیمت آن خواهد بود.( ماده ۱۱۰۰ ق.م)
۲- در موردی که نکاح باطل است ولی زن از بطلان آن اطلاع ندارد در صورت وقوع نزدیکی، زن مستحق مهرالمثل است.( ماده ۱۰۹۹ ق.م)
مهرالمتعه
قبل از هر چیز لازم به نظر می رسد که معنی متعه مشخص شود زیرا متعه در معانی دیگری نیز بکار رفته است.
متعه در اصطلاح دارای سه معنی می باشد:
۱- ازدواج موقت یا نکاح منقطع:
که در برابر مهریه کم و برای مدت معینی صورت می گیرد و پس از پایان آن مدت خودبخود فسخ می گردد.
۲- متعه حج:
در ححج تمتع که پس از عمره از احرام بیرون آیند و آنچه به احرام حرام شده بود، حق بهره گیری و تمتع از زن حرام می شود.
۳- متعه طلاق :
هرگاه مرد قبل از نزدیکی و تعیین مهر، زن خود را طلاق دهد، جامه ای یاهر چیز دیگری بعنوان هدیه به او بدهد، متعه طلاق یا مهرالمتعه نامیده می شود.
با استفاده از ماده ۱۰۹۳ ق.م هرگاه مقدار مهر هنگام عقد ذکر نشده باشد یا زوجین بر عدم آن توافق کرده باشند و شوهر بخواهد قبل از وقوع نزدیکی زن خود را طلاق دهد در این صورت زن استحقاق مهرالمتعه را خواهد داشت.
مهرالمتعه و وجوه افتراق و اشتراک آن با مهرالمثل
مهرالمتعه با مهرالمثل تفاوتها و شباهتهایی دارد که به ذکر آن می پردازیم:
۱- در تعیین آن برخلاف مهرالمثل، وضع مالی و توان اقتصادی مرد مالک می باشد. برای تعیین مهرالمتعه دیگر شایستگی موقعیت خانوادگی، اجتماعی و …. زن موردنظر نیست. بلکه اسطاعت مالی مرد لحاظ می گردد چنانچه ماده ۱۰۹۴ ق.م می گوید:« برای تعیین مهرالمتعه حال مرد از حیث غنا و فقر ملاحظه می شود که مرد به تناسب مال و ثروت خود مالی به زن می دهد.
۲- قبلاً ذکر کردیم که مهرالمثل در مواردی داده می شود که نزدیکی واقع شده باشد ولی مهرالمتعه اختصاص به نکاحی دارد که قبل از وقوع نزدیکی طلاق انجام شود.( با توجه به ماده ۱۰۹۳ق.م)
۳- استحقاق زن در گرفتن مهرالمثل بعد از نزدیکی ایجاد شود، خواه زوجیت ادامه یابد، یا در اثر طلاق یا فوت یا نسخ، نکاح منحل شود، ولی مهر المتعه در صورتی به زن داده می شود که پیش از نزدیکی، مرد، زن خود را طلاق دهد، پس اگر در اثر فوت یکی از زوجین یا درخواست طلاق از طرفین زن، نکاح از بین برود، زن حق مطالبه مهرالمتعه را ندارد.
مهرالمثل و مهرالمتعه از جهتی شباهت دارند و آن این است که هر دو در موردی معین می شوند که یا در ضمن ذکری از مهر نشده و یاتوافقی در این جهت حاصل نگردیده است و یا عدم مهر شرط شده باشد.
مالکیت زن بر مهریه
به مجرد انشاء عقد نکاح، زوجه مالک تمامی مهریه می باشد.
اگر مهریه، عین معین باشد به مجرد تحقق نکاح، آن عین به مالکیت زن در می آید و او حق هرگونه انتفاع و تصرف مالکانه همچون فروش و اجاره آن را خواهد داشت. اگر مهریه عین کلی باشد مانند مقداری پول یا طلا به محض وقوع عقد شوهر موظف به ادای آن خواهد بود و زن می تواند آنرا مطالبه کند. مگر اینکه مدت زمان خاص یا اقساطی جهت تأئیدیه آن منظور شده باشد.
قانون مدنی در ماده ۱۰۸۲ تصریح می نماید که زن به مجرد عقد مالک مهر می گردد و این مالکیت زن نسبت به مهر را به صورت مطلق قرار داده است. یعنی زن می تواند هرگونه تصرفی در آن نماید. این مالکیت نسبت به نصف مهر به مجرد عقد منجز و نسبت به نصف دیگر تا قبل ازوقوع نزدیکی متزلزل است.
در تحریرالوسیله در این مورد اینچنین بیان شده است:
« و مالکیت تمام آن با وقوع نزدیکی مستقر می شود.»
بنابراین اگر شوهر قبل از نزدیکی زن خود را طلاق دهد و عین مهرمالکیت زن موجود باشد نصف مهر به شوهر برمی گردد. در غیر اینصورت ملزم به دادن بدل آن از مثل یا قیمت آن خواهد شد و اگر هنوز مهر پرداخت نشد، فقط نیمی از آن را استحقاق خواهد داشت.
عوامل استقرار مهریه
سبب مالکیت مهریه عقد است ولی تمام آن در مالکیت زن مستقر نمی گردد و نیمی از مهر ملک متزلزل زن می باشد که براثر عوامل ذیل استقرار می یابد:
۱- نزدیکی:
مهر به سبب زناشوئی استقرار می یابد و فقها اجماع دارند که وقوع نزدیکی از عوامل استقرار مهر می باشد.
در تحریر الوسیله مطلق و طی عامل استقرار مهر یبان شده است.
« ادخول الذی یستقر به تمام المهر هواالمطلق الوط، ولودبراً….»
۲- فوت زوج یا زوجه:
چنانچه یکی از زوج یا زوجه بمیرند و نزدیکی هم واقع نشده باشد تمامی مهرالمسمی به نفع زوجه مستقر می شود.
در تحریرالوسیله تصریح شده است که:
«اگر یکی از زوجین قبل از نزدیکی بمیرد اقوی آن است که همانند مورد طلاق، مهر ضعیف می گردد خصوصاً موردی که زن فوت کرده باشد.»
۳- ارتداد زوج:
اگر زوج قبل از وقوع نزدیکی مرتد شود و زوجه باید بلافاصله از او جدا شود در این صورت تمامی مهر به نفع زوجه مستقر می شود ولی اگر قبل از وقوع نزدیکی زوجه مرتد شود چیزی برای او نیست.
در قانون مدنی هرچند حکم دو مورد ا خیر به صراحت بیان نشده است ولی ماده ۱۰۸۲ بیان می دارد که زن به مجرد عقد مالک تمامی مهر می گرد و ماده ۱۰۹۲ بیان می دارد که تنها طلاق قبل از نزدیکی باعث تضعیف مهر می شود.
ضمانت اجرای مهریه
چنانچه زن به مجرد عقد مالک مهریه می شود می تواند آن را از شوهر مطالبه کنند و در صورت امتناع زوج می تواند با مراجعه به دادگاه و طرق قانونی حق خود را دریافت نماید.
زن حق دارد تا قبل از دریافت مهریه از تمکین و زناشویی ممانعت نماید چنین حقی در اصطلاح حقوقی( حق حبس) نامیده می شود.
در ماده ۱۰۸۵ قانون مدنی چنین آمده است:
« زن می تواند تا مهر به او تسلیم نشده از ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد امتناع کند مشروط براین که مهر او حلال باشد و این امتناع مسقط حق نفقه نخواهد بود.»
در ماده ۱۰۸۶ نیز تصریح شده است:
« اگر زن قبل از اخذ مهر به اختیار خود به ایفاء وظایفی که در مقابل شوهر دارد قیام نموده، دیگر نمی تواند از حکم ماده قبل استفاده کند معذلک حقی که برای مطالبه مهر دارد ساقط نخواهد شد.»
طبق قول مشهوراگر زنی از(حق حبس) برای گرفتن مهراستفاده نکند و از شوهر خود تمکین کند حق حبس او ساقط می گردد.
امام خمینی (ره) نیز نظر مشابهی داشته و می نویسد:
زن حق دارد شوهر را از تمکین و تسلیم خود باز دارد، تا اینکه مهر را نقدی دریافت نماید توانمندی یا تنگدستی تفاوتی در حکم ایجاد نمی کند در صورتی که همه مهر مدت دار باشد یا بعضی از آن مدت دار باشد ولی مقداری از آن را دریافت کرده باشد حق ندارد شوهرش را باز دارد.
در مقابل گروهی ماده ۱۰۸۶ را نپذیرفته و بیان می دارند که:
هرگاه زن قبل از گرفتن مهر خود تمکین نموده می توان سپس امتناع از آن نماید تا مهر خود را دریافت کند. آیت الله بروجردی نیز از طرفداران این نظریه بوده و معتقدند:
زن پس از اولین نزدیکی هم می تواند از حق حبس استفاده نماید. گرچه برخی از علماء استفاده از این حق را فقط تا قبل از اولین نزدیکی ذکر نموده اند ولی ملازمه ندارد زیرا همبسترشدن گذشتن از حق محسوب نمی گردد که بعد از آن بگوئیم( حق) ساقط می شود.
به نظر نگارنده نیز قول دوم منطقی تر به نظر می رسند زیرا« حق حبس» برای حمایت از حق زن پیش بینی شده است و اگر به این سادگی ساقط شود در حق زن ظلم محسوب می شود.
لازم به ذکر است در صورت فوت همسر(مرد) زوجه می تواند علیه ورثه زوج(در صورت فوت زوجه وراث او) به استناد بند ۶ ماده ۴ قانون حمایت از خانواده مصوب ۱۳۹۱/۱۲/۱ در دادگاه خانواده دعوی مطالبه مهریه مطرح نمایند.
مشاوره حضوری رایگان و یا مشاوره تلفنی با وکیل مطالبه مهریه در مشهد
تنها کافیست فرم ذیل را پر کنید ظرف حداکثر نیم ساعت باشما تماس گرفته میشود و نزدیک ترین وکیل به شما معرفی میگردد .
مهریه در نکاح موقت
مهریه هم در ازدواج دائم است و هم در ازدواج موقت. با این تفاوت که در ازدواج موقت عدم ذکر مهر موجب بطلان عقد است و در ازدواج دائم عقد باطل نیست و مهرالمثل تعیین می شود. قانون مدنی به موجب ماده ۱۰۷۵ خود نکاح منتقطع یا موقت را به رسمیت می شناسد. در نکاح موقت طلاق مفهومی ندارد با توجه به تعیین مدت در عقد نکاح زوج حق دارد در اثنای مدت از بقیه زمان تعیین شده صرفنظر نماید که اصطلاحاً آن را « بذل مدت» نامیده می شود.
جهت کسب اطلاعات در خصوص نحوه مطالبه مهریه به این لینک مراجعه نمائید.
برگرفته از سایت http://abdilawyer.com/
آیا زنان ایرانی که در خارج از کشور و بر طبق مقررات کشور محل سکونتشان از شوهر ایرانی خود جدا می شوند می توانند در ایران
مهریه مطالبه کنند؟
پاسخ :
آری می توانند، در صورتی که آن را به وجه ملزمی بذل نکرده باشند.
پرسش :
سلام.بنده ۶سال عقد کردم.در این مدت خانواده شوهرم با مخالفت و عدم حمایت پسرشان مانع تشکیل زندگی مشترک ما شدند,که بنده به فکر اجرا گذاشتن مهریه ام افتادم.راه قانونی گرفتن مهریه از خانواده شوهرم و ارثیه پدریشان که مرحوم شده اند چگونه است.شوهرم را دوست دارم اما برای تبیه خانواده اش مهریه ام را میخواهم.باتشکر منتظر پاسخ شما سرور گرامی هستم.ممنون از آقای بهروش
پاسخ وکیل بهروش : با سلام شما میتوانید مهریه خود را از دو طریق اقدام نمایید ۱: اداره ثبت ۲ : دادگستری
شما درصورتی میتوانید. از طریق اداره ثبت اقدام نمایید که شوهرتان اموال داشته باشد ویا سهم الارث ببرد از پدرش که فوت کرده تا بتوانید آن را توقیف نمایید در غیر این صورت شما میتوانید از طریق دادگاه خانواده اقدام نموده و مهریه را تقسیط دریافت کنید در صورت عدم تمکن مالی همسر
البته برای مورد شما بهتر است از طریق مشاوره روانشناسی اقدام کنید و این راه های قانونی را انتخاب نکنید چرا که امکان پاشیدن زندگی وجود دارد همچنین شما میتوانید از طریق دادخواست تعیین تکلیف و نفقه شوهر را موظف کنید که برای شما خانه و وسایل تهیه کند تا به سر منزلتان بروید و در صورت عدم تهیه مسکن و اثاث البیت شما وکالت در طلاق را بدست می آورید برای مشاوره دقیق تر بهتر است حضوری تشریف فرما شوید